به گزارش شهرآرانیوز، این از ناتوانی آنها نیست. وقتی حقوقشان به اندازهگرفتن وامهای کلان بالا نمیرود، ارثیه و پول بادآورده چندمیلیاردی هم به دستشان نمیرسد، همیشه فاصله درآمدشان تا قیمت خانهها از زمین تا آسمان باقی میماند؛ برای همین اجارهنشین هستند.
اجارهنشینی در زمانهای که قیمتها در مدت کوتاهی ۵۰ و گاهی ۱۰۰درصد افزایش پیدا میکند، نه جرم است و نه گناه، فقط راه ناگزیری است برای بخش زیادی از جامعه؛ بخش زیادی که به گواه عدد و رقمهای سازمان آمار (آن هم به استناد سال۱۳۹۵) بیش از ۵۵درصد خانوادههای مشهدی را شامل میشود؛ یعنی ۵۵درصد خانوادههای مشهدی مستأجرند.
امسال هم همان ماجراهای سالهای قبل درحال تکرارشدن است. تعطیلی تدریجی مدرسهها و فصل جابهجایی مستأجرانی که نه به سودای خانه بهتر، بلکه بهدلیل افزایش سرسامآور رهن و اجاره، ناچار، اسبابکشی میکنند به خانهای که یا کوچکتر است یا حاشیهایتر. گزارش امروز روایتی است از گفتگوهای چندمستأجر که همین راه را رفتهاند.
نه اینکه درآمد ثابتی نداشته باشد؛ معلم است، اما حقوقش برای اداره زندگی خود و دخترش به سختی کفاف میدهد، چه برسد به اجاره خانه. پس از جدایی از همسرش آن قدر گشت تا خانهای پیدا کرد که توان پرداختن کرایه اش را داشته باشد، اما امسال دیگر نتوانست: دو سال پیش این خانه را در منطقه اقدسیه با ۸۵ متر مساحت به قیمت ۱۰۰ میلیون تومان رهن و یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان اجاره پیدا کردم. مبلغ اجاره اش اندازهای بود که از عهده اش برمی آمدم. سال گذشته صاحب خانه مبلغ رهن را به ۲۵۰ میلیون تومان افزایش داد و اجاره را هم به ۳ میلیون تومان رساند. هرطور بود، با وام و قرض و پس انداز جورش کردم و همان جا ماندم.
غصه راضیه از امسال است و مبلغ افزایشی که دیگر توان فراهم کردنش را ندارد: صاحب خانه دوست دارد همین خانه را بدون اینکه دستی به سرورویش بکشد امسال به قیمت ۳۰۰ میلیون تومان رهن و ۷ میلیون تومان اجاره بدهد. گذشته از اینکه اصلا این خانه در این منطقه این قدر ارزش دارد یا نه، پرداخت این مبالغ از عهده من برنمی آید. دو هفته است دارم دنبال خانهای میگردم که هم کوچکتر باشد و هم دورتر از محلی که الان هستیم. فعلا فقط به رهن و اجاره فکر میکنم و دورشدن مسیر مدرسه خودم و دخترم و هزارجور کار دیگر را گذاشته ام برای بعد.
همین یک ماه پیش اسباب کشی کردند به خانه جدید؛ حمید و همسرش و پسر کلاس اولی شان. یک سال قبلش را در محله آخر فرامرز عباسی زندگی کردند در خانهای با قیمت ۲۰ میلیون تومان رهن و ۷ میلیون تومان اجاره. حمید میگوید: من و همسرم در یک مجموعه کار میکنیم، آن طرف شهر. خانه از محل کارمان خیلی دور بود، اما، چون میتوانستیم اجاره بدهیم، همان جا ماندیم. میدانستم صاحب خانه اجاره را افزایش میدهد و تا ۱۰ میلیون تومان هم حاضر بودم اجاره بدهم، اما قبل از سال جدید که گفت ۱۶ میلیون تومان، دنبال خانه دیگری گشتم.
حالا خانه شان یک ساختمان قدیمی ساز ۱۲۵ متری حیاط دار است در منطقه محتشمی. صاحب خانه البته اول ۳۰۰ میلیون تومان بابت رهن مطالبه کرده بود با ۸ میلیون تومان هم اجاره ماهانه، اما بالاخره با پرداخت ۲۵۰ میلیون تومان بابت رهن و ۷ میلیون تومان برای اجاره ماهانه به توافق رسیدند. برای پرداخت مابه التفاوت هزینه رهن، ناچار شدند بخشی از طلاهایی را که پس انداز کرده بودند، بفروشند. به قول خودشان دست کم نزدیک محل کارشان است و هزینه رفت و آمد ندارند.
علی دو فرزند دوقلوی چهارساله دارد و خودش کارگر شهرک صنعتی است. شش سال پیش دست زنش را گرفت و از تربت آمد مشهد تا اینجا کار بهتری پیدا کند. خانههایی که این خانواده در آنها ساکن شد در محدوده امام هادی (ع) بود و هست. علی برخلاف دیگران از صاحب خانه اش تعریف میکند، اما به همان اندازه از مشاور املاک ناراضی است: صاحب خانه من فردی نظامی است و در جنوب کشورزندگی میکند. در این سه سالی که اینجا ساکن بوده ایم، ندیده امش. هر سال تلفنی اجاره را کمی اضافه میکند و میرود دنبال زندگی اش. امسال، اما به کسی سپرده است که خیلی انصاف ندارد.
سال خانه اش اول خردادماه سر میرسد. خیالش این بود که امسال هم با دوسه میلیون تومان افزایش اجاره راضی میشود: در ماجرای اجاره من، مقصر اصلی بنگاه املاک است که فقط به گرفتن کمیسیون از مستأجر جدید فکر میکند. مشاور املاک به صاحب خانه ام زنگ زده و خبر داده که امسال اجاره خانه ات ۱۳ میلیون تومان است، درحالی که من ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بابت اجاره میدهم. حالا صاحب خانه هم به کمتر از ۱۰ میلیون تومان راضی نمیشود. اگر در همین هفته به توافق نرسیم، باید دنبال خانهای بگردم که احتمالا کوچکتر و قدیمیتر از اینجا باشد؛ شاید هم مجبور شویم به یکی از محلات حاشیه شهر برویم.
نیمه تیرماه مدت اجاره شان تمام میشود، اما از یک ماه قبل گشتن دنبال خانه را شروع کرده است. فعلا که امید چندانی ندارد. خانه شان شصت متری است در رسالت ۱۳۰؛ یک خانه کلنگی که به قول خودش روستایی است و کهنه. همان را هم با قیمت ۷۰ میلیون تومان رهن کرده اند و هر ماه هم ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان اجاره میپردازند: با دو پسر بزرگی که یکی سرباز است، ۹ سال در این خانه زندگی کرده ایم. هنوز هم صاحب خانه مشکلی با ماندن ما ندارد، اما بچه هایم میگویند از این محله برویم؛ هرچه باشد در بافت روستایی است. چندبار هم کتک کاری و مشکلات در کوچه و خیابان دیده اند و اصرار دارند برویم بالاتر.
قصدشان این است که بروند داخل شهر؛ فقط به اندازه طی کردن چند خیابان رسالت، اما رهن و اجاره این قدر بیشتر شده است که مانده اند چه کنند: در رسالت ۸۰ یا همان شهرک امید دنبال خانه گشتم. برای خانه ۷۵ متری میگویند ۱۸۰ میلیون تومان رهن با ۲ میلیون تومان اجاره. اینجا مبلغها دوبرابر شده است. انگار به خاطر وجود ساختمان شهرداری خانهها گران شده اند. نمیدانم خانهای که درحد توانم باشد پیدا میکنم یا نه. شاید هم جایی پیدا نکنم و همین جا بمانیم، چون چنین پولی ندارم و نمیتوانم جور کنم، اما اگر امسال نتوانم بروم، سالهای بعد هرگز نمیتوانم.
تصور نکنید مشکل رهن و اجاره و مستأجرها مشکل پایین شهر است. بالای شهر هم دردسر دارد، اما با مبالغ میلیاردی. شوهر فرناز شغلش را تغییر داده و سال گذشته یک کارخانه سوسیس و کالباس راه اندازی کرده است. سرمایه زندگی اش در حال کار است و اهل خریدن خانه نیست، برای همین در همه سیزده سال زندگی مشترکشان مستأجر بوده اند، اما در منطقه سجاد.
خانهای که امسال باید تغییر بدهند طبقه دوم یک آپارتمان ۱۵۰ متری است که ۳۵۰ میلیون تومان بابت رهن و ۳۰ میلیون تومان بابت اجاره پرداخت میکرده اند. فرناز میگوید: امسال صاحب خانه گفته است رهن بیشتری میخواهد تا با پولش کار کند. ۲ میلیارد تومان پول رهن میخواهد با ۱۰ میلیون تومان اجاره. شوهرم پولی برای سپردن به رهن ندارد و باید خانه را عوض کنیم. همین حوالی دنبال خانه گشتیم، اما مبالغ رهن همین است. اگر بخواهیم اجاره بدهیم، بالای ۴۵ میلیون تومان میشود.
خانههای اجارهای را در منطقه سجاد پیدا کرده است که البته کوچکتر هستند: یک خانه ۱۲۵ متری پیدا کردیم که تقریبا دیگر بولوار سجاد نیست و دستغیب به حساب میآید، با ۱۰۰ میلیون تومان رهن و ۲۶ میلیون تومان اجاره. جای خوبی نیست، اما، چون خانه نوسازی است و باتوجه به متراژش نقشه خوبی دارد، شاید همان را معامله کنیم.
تجربه او میگوید اگر خانهها را از روی سایت پیدا کند، بهتر از این است که از مشاور املاک بگیرد: مشاوران املاک اغلب خانههای خوب را برای دوست و آشنای خود نگه میدارند وگرنه در همین منطقه هم گاهی خانههای بزرگ و خوش نقشه پیدا میشود، اما به غریبه نمیرسد.
نسیم و محمد در حال خریدن جهیزیه هستند. قرار گذاشته اند اوایل تابستان خانه خودشان باشند، اما هنوز خانهای پیدا نکرده اند. نسیم میگوید: با اوضاعی که میبینیم، عروسی گرفتن به پیداکردن خانه بستگی دارد. در محدوده بولوار پیروزی دنبال خانه میگردیم. هرجا میرویم، یا بیش از ۴۰۰ میلیون تومان رهن کامل میخواهند، یا اجاره هایشان از ۸ یا ۹ میلیون تومان به بالاست. کاش کسی به صاحب خانه بگوید کدام زوج جوان آن قدر درآمد دارند که ۹ میلیون تومانش را اجاره بدهند؟!
نمونههای اجاره را نام میبرد: یک خانه در محدوده خاقانی دیدیم با ۱۰۰ میلیون تومان رهن و ۹ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان اجاره. یکی دیگر در بولوار رضوی بود با ۱۰۰ میلیون تومان رهن و ۱۰ میلیون تومان اجاره. همه اینها که گفتم در محدوده ۷۵ تا ۸۵ متری بودند.
با ناراحتی ادامه میدهد: معلوم نیست چندوقت دیگر باید به گشتن ادامه بدهیم و درنهایت به یک خانه قدیمی یا دچار مشکل در محلهای پایینتر رضایت بدهیم.
«به صورت سنتی هرسال نسبت به سال قبل افزایش قیمت داریم. همین شهرداری هم عوارض و نرخ پروانهها را در سال جدید ۳۶ درصد گرانتر کرده است. بدنه دولت هم در ارائه خدمات افزایش قیمت دارد. وقتی این مرحله گران میشود، عددی از ساخت بناست که گران شده است و هزینه تمام شده ساخت افزایش پیدا میکند و به طور طبیعی قیمت بنا افزایش مییابد.»
اینها توضیح ابتدایی محمد سیف الدین، کارشناس بازار مسکن، است. او به جمله اش این را هم اضافه میکند که همیشه رهن و اجاره تابعی از قیمت مسکن است. از طرف دیگر قیمت رهن و اجاره پرچم دار تورم هم هست و روی پیک تورم سوار است.
او درباره پیش بینی میزان افزایش نرخ اجاره بهای امسال نیز تأکید میکند: هنوز به مقطعی نرسیده ایم که بازار رهن و اجاره داغ باشد و بتوانیم قیمت را اعلام کنیم. از ابتدای خردادماه بازار اجاره رونق میگیرد و ما میدانیم که رونق بستگی به بازار عرضه و تقاضا دارد. وقتی تقاضا برای رهن و اجاره زیاد میشود، درحالی که عرضه ثابت است، قیمتها افزایش خواهند داشت، اما آمار دقیقی نداریم و آمار بانک مرکزی در خصوص تهران است و درباره مشهد عددی وجود ندارد.
این کارشناس در پاسخ به اینکه آیا باید شاهد افزایش وحشتناک قیمتها باشیم، میگوید: ما هرسال بین ۴۰ تا ۶۰ درصد افزایش اجاره داریم. از این بیشتر یعنی چقدر بشود؟ نه گمان نمیکنم بیشتر باشد.
سیف الدین به ترسی اشاره میکند که در میان مردم، به خصوص اجاره نشین ها، وجود دارد: اینها به خاطر انتظارات تورمی است؛ یعنی ریسکهای اقتصادی. ریسکهای اقتصادی شامل بحث سیاستهای خارجی دولت میشود و بازارهای مالی. سیاست خارجی دولت به سمتی بوده است که مردم درباره آینده احساس ناامنی بیشتری میکنند.
قیمت دلار افزایش داشته و حواشی خودش را ایجاد کرده است. بازار مسکن هم نسبت به دلار چسبندگی دارد. یعنی زمانی که قیمت دلار بالا میرود، قیمتها را در بازار مسکن هم با خودش بالا میبرد، اما وقتی قیمت دلار کاهش پیدا کند، باز قیمت مسکن بالا میماند و کاهش نخواهد داشت.
او همچنین اضافه میکند: به خاطر همین قیمت مسکن را با دلار ۷۵ هزار تومان حساب میکنیم، چون یا زمانی قیمت دلار این رقم بوده یا پیش بینی شده است که به این رقم برسد. ما انتظارات تورمی را به اصطلاح پیش خور میکنیم. یعنی اینکه میگویید مردم منتظر این اتفاقات هستند، همین انتظارات روانی است.
در بحث رهن و اجاره، مالکی در اسفند ماه پارسال قصد داشت خانه اش را به قیمت یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان رهن بدهد که برای آن زمان گران بود و خالی ماند. در سال جدید میگوییم خانه اجاره نرفته، مبلغ را یا همان نگه دار یا کاهش بده، اما میگوید، چون دلار قرار است افزایش پیدا کند، من خانه را کمتر از یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان نمیدهم. این ترس مردم است.
این کارشناس مسکن با تأکید بر تحلیلهای خود ادامه میدهد: برای همین گفتم مسکن پرچم دار تورم است؛ چون مردم مسکن را به عنوان کالای سرمایهای در اختیار دارند، به عنوان ثروت. مگر صاحب خانه چه انتفاعی از رهن و اجاره میبرد. از پولی که در اختیار داشته خانه خریده و آن را به اجاره داده است که منبع درآمدش باشد.
وقتی قرار است نان و گوشت را گرانتر بخرد، اجاره را بالا میبرد که مثل قبل بتواند زندگی کند. در این شرایط هم از خانهای که داشته نقل مکان کرده، چون کوچک بوده و خانه دیگری اجاره کرده است. اگر خانهای که اجاره کرده است، گران باشد، خانه خودش را هم گران میدهد. همه اینها به ضرر اجاره نشین است.
به گفته سیف الدین، خانههایی با متراژ پایینتر زودتر اجاره داده میشوند، اما وقتی مستأجر توان پرداخت هزینه را نداشته باشد، منطقه زندگی یا اندازه خانه اش را تغییر میدهد.
او ادامه میدهد: فردی در منطقه سجاد با قیمت یک میلیارد تومان رهن و ماهیانه ۳۰ میلیون تومان اجاره زندگی میکرده، حالا که ملک گران شده است، اگر اصرار به زندگی در همین منطقه داشته باشد، متراژ خانه را کمتر میکند؛ در غیراین صورت مثلا میرود آزادشهر. آن مستأجری هم که ساکن آزادشهر بوده است میرود الهیه و.... این ماجرای همه مناطق شهر است. حاشیه نشینی به شدت افزایش پیدا میکند و مشکلاتش هم. اگر هم فرد در مشهد دوام نیاورد، به گلبهار نقل مکان میکند.
او تأکید میکند که بازار دستورپذیر نیست و با بخش نامه نمیتوان آن را کنترل کرد؛ مثل جوی آبی است که بالاخره راه خودش را پیدا میکند. وقتی تورم زیاد است، مالک هم مجبور است ملک خود را گران اجاره بدهد. تنها راه کنترل اجاره، کنترل تورم است. اقتصاد در سطح کلان باید شفا پیدا کند که اقتصاد خرد هم درمان شود. تا این بی اطمینانی درباره آینده بهبود پیدا کند، هم در جهت سیاستهای خارجی و هم داخلی و غیر از آن هیچ کاری نمیشود کرد. باید قیمت تمام شده مسکن را پایین بیاوریم.
سیف الدین نقش مشاوران املاک را در بازار مسکن بی اثر میداند و میگوید: مشاوران املاک اتفاقا میخواهند توافق بشود بین مالک و مستأجر که بر اساس آن کمیسیونشان را دریافت کنند. تازمانی که معاملهای نباشد، کمیسیونی هم نیست. مشاور املاک در جهت کاهش اجاره بها تلاش میکند، نه افزایش، درحالی که دولتیها میخواهند گناه این گرانی را به گردن مشاوران املاک بیندازند.